به چه نوع تربیتی می توان تربیت قرآنی اطلاق نمود ؟ آیا حفظ و قرائت و… بمنزلۀ تربیت قرآنی است؟

بدیهی است منظور ما در اثبات ضرورت تربیت قرآنی و نقد سایر گونه های تربیت دینی، به هیچ وجه نفی محاسن ، فوائد و بلکه ضرورت سایر گونه های تربیت دینی نیست. بلکه ما معتقدیم قرآن بایستی سیستم عامل و محتوای اصلی تربیت دینی باشد و سایر گونه ها به عنوان نرم افزارهای اصلی و فرعی تربیت قرآنی ، به آن اضافه می شوند.

لذا تربیت هیاتی ، روایی ، فقهی و… نیز تماماً ضرورت های مفید تربیت دینی می باشند اما در جای و جایگاه خود.

تعریف

تربیت فقهی تربیت دینی است که با تأکید بر انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات ، سعی در تربیت انسانی متعبد دارد. اصلی ترین منبع مورد رجوع مربی و متربی در این گونه ی تربیتی ، رسالۀ عملیه است.

نوعاً این مدل تربیت توسط عزیزان طلبه پیشنهاد و ارائه می گردد. چنانچه اشاره شد ، توجه وافر به واجبات و محرمات ، تأکید بر مستحبات و ترک محرمات ، ایجاد ملکه مراجعه به رساله عملیه و استفتاء از مرجع و عالم از شاخصه های اصلی این گرایش است.

از اشکالات این مدل ، می توان به موارد زیر اشاره نمود:

فقه به خودی خود نمی تواند ضامن حیات دینی جامعه باشد. چنانچه دین خدا ابتدائاً بر محور عقاید بنا گردید

قولوا لا اله الا الله تفلحوا

سپس به خُلق حَسَن و خُلق عظیم پیامبر مهربانی آبیاری شد

فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک‏ (آل عمران ۱۵۹) و به سبب رحمتى از جانب خدا با آنان نرم‏خو شدى و اگر (بر فرض) تندخویى سخت‏دل بودى، حتماً از پیرامونت پراکنده می‏شدند و نهایتاً با مجموعه ای از برنامه ها و محتواهای متنوعی که همه شئون انسانی انسانها را لحاظ می کرد، مومنین اولیه را پله پله تربیت نمود.

فقه در عبادات که تکلیفش روشن است: بیان احکام ظاهری عبادات. اما آیا حقیقت عبادات نیز همین احکام ظاهری شکل نماز و روزه و… است؟ یا شارع مقدس ، ورای این ظاهر نظام مند و البته لازم و ضروری ، به دنبال اهداف متعالی تری است؟ آیا غایت نماز و روزه و… به تعبیر قرآن کریم لقاء الله و ملاقات او نیست؟ آیا نماز و روزۀ ائمه (س) فقط همین شکل ظاهری بوده است؟

در فقهِ حقوق هم همین بحث را می شود به شکل دیگری بیان کرد. این که احکام بیع و دیه و قصاص و… فی الواقع حُکم قوانین و ضوابط اجتماعی را دارند. و ما به خوبی می دانیم که این قوانین و ضوابط اگر چه برای حفظ قوام یک جامعه لازمند اما به هیچ وجه ضامن حیات طیبه فردی ، خانوادگی و اجتماعی انسانها نیستند. بلکه آنچه یک زندگی مومنانه ، سالم و پاک را تضمین می نماید ، اخلاق است.

از دیگر نگرانی های تربیت فقهی، تربیت مقلدانه است. این که از همان کودکی فرزندمان تنها راه پاسخ گویی به سوالاتش را «استفتاء و افتاء» بداند ، خود خطر دیگری است. خطری که به مرور زمان قوای تفکر ، تعقل ، تدبر را از متربی گرفته و از او یک مقلد محض می سازد حتی در غیر فقه از دیگر آفات تربیت فقهی ، بی توجهی به متن دین (قرآن و حدیث) می باشد. گویی متربی در این مدل ، رسالۀ عملیۀ مرجع خود را نتیجۀ نهایی و خلاصه نویسی شدۀ همۀ دین می پندارد . لهذا ضرورتی برای مراجعه به متن دین نمی داند.

از آفات دیگر این گونه از گونه های تربیت دینی ، جلب نمودن توجه متعلم به مستحبات و غفلت او از سایر موضوعات دینی مانند اعتقادات ، اخلاق ، عرفان و… است که باید بسیار مراقبت گردد.

 

۱- تربیت روایی

ما معتقدیم که جداسازی مواد درسی از معارف دینی و توحیدی ، مقدمه ای بر اندیشه و تربیت سکولار است . لذا بایستی روح همۀ دروس ، قرآن و معارف توحیدی آن باشد . البته این بدان معنا نیست که بر روی همه دروس یک رنگ و لعاب قرآنی بکشیم و ظاهر کلاس و درس و… شکل و شمایل قرآنی به خود بگیرند ، بلکه بدین معناست که در تدوین دروس مختلف به این نکته توجه داشته باشیم که مُدَبّر کتاب تکوین ، همان مُنَزّل کتاب تشریع یعنی قرآن کریم است . در این صورت همه دروس خدایی و قرآنی می شوند:

روحِ تدریس درس علوم ، می شود توحید و توجه و تذکر به خداوند . و پدیده های هستی همگی می شوند مخلوقات و آیات الهی ؛ و همه جهان نیز می شوند موهبت و صنعت دست خالق نه پدیده هایی اتفاقی و شانسی . (مراجعه شود به سورۀ روم آیات ۱۷ تا ۲۷)

و یا زمانی که ریاضی و حساب و کتاب درس می دهیم ، بدانیم که در واقع داریم قراردادها و حساب و کتاب هایی که بشر آنها را از روی نظم و نظامِ خداوند در خلقت جهان وام گرفته است و آنها را طراحی کرده است را آموزش می دهیم.

هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِساب‏ (سوره یونس آیه ۵)

اوست کسى که خورشید را روشنایى بخشید و ماه را تابان کرد، و براى آن منزلهایى معین کرد تا شماره سالها و حساب را بدانید.

وقتی ادبیات و هنر می آموزیم ، مانند ادبیات فارسی و هنر اسلامی ، سرشار از یاد خدا ، بندگی ، توحید ، توکل و توسل باشد. چنانچه پیش از این نیز کتب درسی ادبیات ، سرشار از مفاهیمی چون ایثار و شهادت و… بود که همگی متأثر از همین دیدگاه بودند.

در سایر دروس نیز همین منوال جاری و ساری است .

تعریف

تربیت روایی ، تربیت دینی ای است که مبنای آن روایات اهل بیت (ع) است. بدیهی است که منابع مربی و متربی در این گونۀ تربیت دینی ، کتب حدیثی شیعی باشد.

از محاسن و ویژگیهای مثبت آن می توان به تقویت گرایشات شیعی ، بهره گیری از دریای عظیم روایات ائمۀ هدی (ع) ، گسترۀ عظیم و سابقۀ بالای این نوع گرایش تربیتی در کشور و موجود بودن سابقه ، منبع و فعالیت های پیشین و… اشاره نمود.
اما با توجه به موارد زیر ، به نظر می رسد بهره گیری از روایات در امر تعلیم و تربیت و مبنا قرار دادن آنها آفات و نگرانی هایی خواهد داشت. ذیلاً به بعضی از این موارد اشاره می نماییم.

 

۲- تاریخچه ای مختصر از تاریخ حدیث

 

چنانچه می دانیم روایات بر خلاف قرآن ، وحی مُنزَل و متن تحریف نشده دینی نیستند . تاریخ حدیث شیعه و سنی گواه این واقعیت اسفناک است . چنانچه در اهل سنت حدود ۸۰ سال بعد از پیامبر ، نقل روایات نبوی توسط حکومت ممنوع گردیده بود. این منع حدیث پیامبر (ص) موجب گردید در آن برهه حساس اکثریت راوایت نبوی رو به اضمحلال رفته و در عوض از زمان معاویه جریان جعل حدیث نیز شکل گرفت و روایات فراوانی را به متون روایی مسلمانان افزودند . پس از آنکه جواز نقل حدیث توسط عمربن عبدالعزیز صادر شد ، نیز جریان جعل حدیث به انگیزه های اقتصادی ، مذهبی ، فقهی ، قومی و… بصورت گسترده ای در میان مسلمانان شکل گرفت . چنانچه اکثریت گروه ها و فرقه ها به جعل حدیث دست آزیدند . در تاریخ حدیث شیعه نیز وضع چندان بهتر نبود . سخت گیری حکومت بر امامان شیعه و شیعیان از یک سو موجب کتمان حدیث و نشر پنهانی آن شد و از دیگر سو باعث شد بسیاری از روایات شیعه متأثر از تقیه گردیده و عملاً مراد و منظور امام در هاله ای از ابهام قرار گیرد . از طرف دیگر بسیاری از گروه های شیعه مانند غُلات ، دست به تحریف نظام مند و برنامه ریزی شده زدند .

این عوامل و عوال زیاد دیگری مجموعاً باعث شد که علیرغم حجیت و اعتبار سخن معصوم ، نتوان به هر روایتی به طور کامل اعتماد و اتکاء کرد . به همین دلیل علوم فراوانی مانند رجال ، درایه ، جرح و تعدیل و… توسط محدثین و فقها شکل گرفت تا بتوانند حدیث معتبر را از غیر آن تشخیص دهند . هر چند با همه این علوم باز هم فقها ، در بسیاری از موضوعات دینی نتوانسته اند نظر قطعی دین را استخراج نمایند. چرا که در هیچ موضوعی از روایات نیست که تعارض وجود نداشته باشد . به عنوان مثال کسی مثل شیخ طوسی اساساً دو کتاب مهم خود به نامهای تهذیب و استبصار را به هدف رفع تعارض در روایات نگاشته است.

از طرف دیگر ، روایات نیز مانند قرآن نیاز به تفسیر و فهم دارند . این طور نیست که هر کس از هر روایتی هر برداشتی نمود ، صحیح و معتبر باشد . لذا علمی بوجود آمد بنام فقه الحدیث تا بتوانند مانند علم تفسیر که به فهم قرآن کمک می کند، به فهم صحیح از روایات برسند.

با توجه به آنچه گفتیم ، بهره گیری از روایات در هر موضوع دینی:

اولاً نیاز به اشراف لا اقل اجمالی از علوم فوق و منابع حدیث و اعتبار آنها دارد.

ثانیاً نیاز به مهارت فقه الحدیثی داشته که آن نیز نیازمند فهم عمومی از قرآن و روایات و سایر منابع دینی است.

ثالثاً چنانچه گفته شد ، در فرهنگ اهلبیت (ع) روایات به خودی خود مبنا و پایه ی هیچ معرفت دینی ای نمی باشند. بلکه خود اهلبیت ع نیز ما را به عرضه احادیث به قرآن توصیه فرموده اند . لذا مبنای سنجش روایات نیز قرآن کریم است. (در مورد ۱۰ به تفصیل در این باره سخن خواهیم گفت)

 

۳- تربیت هیأتی

تعریف

تربیتی دینی ای که بصورت طبیعی با حضور کودکان در فضای هیأت های مذهبی شکل می گیرد.

هر چند به دلیل عدم وجود برنامه و محتوای تربیتی مستقل در هیأت های مذهبی ، این نوع تربیت را نمی توان یک گونه مستقل معرفتی و تربیتی به حساب آورد. اما به دلیل آنکه در بسیاری از کودکان و نوجوانان خانواده های مذهبی ، بیشترین تأثیر را در شکل گیری شخصیت فرزندان دارد ، به عنوان یک گونه مستقل ذکر نمودیم.

از مهمترین ویژگیهای مثبت این نوع تعلیم و تربیت به موارد زیر می توان اشاره نمود:

۱- ایجاد تعلقات و گرایشهای عاطفی نسبت به ائمه اطهار (ع)

۲- بدلیل وجود یک محیط بومی تر و خودمانی تر و وجود آزادی های نسبی محیط هیات نسبت به مسجد و مدرسه یک فضای خوشایند و مطلوبی برای بچه ها شکل می گیرد که در بزرگسالی به عنوان یک خاطرۀ نوستالژیک برای کودک باقی مانده و گاهی خود همین حس ، فرد را در این محیط و فضا نگه می دارد.

۳- مشاهده و مواجهه با اخلاص و صداقت خادمان دستگاه اباعبدالله الحسین (ع) ، موجب شکل گیری یک رفتار و باور اخلاص مئابانه در کودک می شود که بسیار ارزشمند و حائز اهمیت است. بسیاری از شهدای ما در جنگ تحمیلی تحت تأثیر این فرهنگ قرار داشته تا توانسته اند دست به چنین ایثار بزرگی بزنند.

۴- تقویت غیرت دینی و روحیۀ جهادی حماسی و دفاع از حریم دین که به خوبی در اینگونه برنامه ها به کودکان تزریق می شود.

و از آفات این نوع تربیت می توان به موارد زیر اشاره نمود:

۱- محیطی فاقد برنامه تربیتی: چنانچه قبلاً هم اشاره گردید، به دلیل آنکه فضای هیأت اساساً به هدف تربیت دینی طراحی نشده است، لذا کودکان همیشه در حاشیه ، اقلیت و مورد بی اعتنایی دست اندرکاران هیئات مذهبی هستند . ممکن است در زمانهایی کهه والدین مشغول عزاداری و بهره گیری از برنامه هیئت هستند، آنها با دوستانشان رها و بدون برنامه مشخصی سپری نمایند . یا اینکه اگر هم در برنامه حضور داشته باشند ، عموماً چیزی از محتوای برنامه متوجه نشوند . اگر هم متوجه شوند ، بیشتر از معلومات ، مجهولات لا ینحلی برایشان ایجاد می شود که گاه حتی با معلومات والدین شان نیز نمی توانند به آنها پاسخ دهند . لذا بدیهی است که ادعا کنیم تربیت هیأتی عملاً برنامه ای برای تربیت دینی کودکان نداشته و چه بسی ممکن است آفات آن از آثار مثبتش بیشتر باشد.

۲- معرفت دینی عمیق: همان طور که فضای هیئت و برنامه هایش بنا نیست برای بزرگسالان ، بنا نیست برای بزرگسالان معرفت عمیق دینی ایجاد نماید ، به طریقۀ اولی برای کودکان نیز همین قاعده جاری است.

۳- عدم شکل گیری معرفت دینی عمیق

۴- دور بودن محتوای منتقل شده در هیات از فضای فکری کودک و نوجوان که موجب

۵- تأکیدات زیاد هیئات مذهبی بر روی بعضی مفاهیم خاص دینی و وا نهادن بسیاری از مفاهیم و معارف موجب شکل گیری یک

۶- عوامزدگی

۷- روحیه لا ابالی گری و بی نظمی

۸- به دلیل تأکید بر موضوعات عاطفی آن هم متناسب با ذائقۀ بزرگسالان، تنظیمات روحی روانی و عاطفی کودکان در هیئات مذهبی در معرض آسیب قرار می گیرد.

۹- به دلیل مواجهه با رفتارهایی که کودکان دقیقاً دلیل آنها را نمی دانند، مانند گریستن ، سینه زنی و… مجموعه ای از سوالات در ذهن کودک شکل می گیرد که معمولاً هم پاسخ درستی برای آنها دریافت نمی کند و این مساله برای او ایجاد سوالات پی در پی و تبعات ثانویه دیگری خواهد داشت

بنابراین می توان گفت: هیأت به عنوان یک نهاد مردمی دینی ضمن حفظ و تکریم آن و برگزاری هر چه با شکوهترش ، با شرایط موجود ، نمی تواند به عنوان یک گونه تربیتی مستقل ، درست عمل نماید و خروجی هایی با تربیت دینی مطلوب ارائه دهد. مگر آن که به سمت هیئت های مستقل ویژه کودکان و نوجوانان با برنامه های عمیق و دقیق برویم.

 

۴- تربیت بسیجی – انقلابی

از برکات انقلاب اسلامی ، آوردن قرآن به صحنۀ عمل و رفتار اجتماعی و بین المللی است . شهدای گرانقدرمان را می توانیم بهترین نمونه های محقق شدۀ تربیت راستین اسلامی بدانیم. اما تربیت بسیجی چیست؟

تعریف

تربیت بسیجی-انقلابی گونه ای از تربیت اسلامی است که با تأکید بیشتر بر مفاهیمی چون قیام برای خدا ، ایثار و شهادت طلبی ، استکبار ستیزی ، تشکیل حکومت اسلامی و… در سالهای اولیۀ انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و تبدیل به گفتمان ارزشی و رایج دهه های اول انقلاب اسلامی گردید .چنانچه اشاره شد ، این فرهنگ اجتماعی که بعدها تبدیل به یک شیوۀ تربیتی نیز گردید ، تحت تأثیر دم مسیحایی امام خمینی (ره) نشو و نما یافته و پیش از آن ، به جز اقلیت هایی از بدنۀ متدینین مانند شهید نواب صفوی ، شهید اندرزگو و… طرفداران چندانی نداشت.از نقاط قوت و ارزشمند این گونۀ تربیتی ، می توان به موارد زیر اشاره کرد :

۱- ایمان و باور قوی به مفاهیم معنوی مانند : اعتقاد به خداوند ، ربوبیت الهی ، امداد غیبی ، شهادت و…

۲- زندگی مجاهدانه و زاهدانه و قیام برای خداوند

۳- الگو برداری و تأثیر فراوان از قیام امام حسین (ع)

۴- نگاه جهانی به مقوله هایی چون ظلم و عدل ، استکبار و استعمار ستیزی

۵- پر رنگ بودن مفهوم «انتظار فعال»

از نقاط قابل تأمل این گونۀ تربیت دینی نیز می توان به موارد زیر اشاره نمود:

۱- عدم نگاه همه جانبه به دین و مقولات اجتماعی مرتبط با دین

۲- تأکید بر برخی مفاهیم دینی موجب غفلت از بعضی دیگر گردیده است. به عنوان مثال: به دلیل تأکید بر مفهوم جهاد و شهادت ، الگوی مناسبی برای زندگی در صلح و آرامش همراه با رشد و تعالی به متعلم نمی دهد.

۳- تبدیل نشدن مفاهیم ارزشی فوق الذکر به محتوای قابل استفاده برای کودک و نوجوان

۴- غریب بودن مفاهیم انتزاعی که اتفاقا بسیار مورد تاکید در این مدل تربیتی است ، برای کودکان کمتر از ۱۰ سال در نهایت می توان گفت: تربیت جهادی-انقلابی ، علیرغم تمام محاسنی که دارد ، نمی تواند به عنوان یک مدل تربیتی کامل و جامع همۀ شئون تربیتی یک کودک را لحاظ کرده و برای انها برنامه داشته باشد . لذا می توان گفت : تربیت اجهادی-انقلابی باید بخشی بسیار مهم از یک نظام تربیتی دینی باشد که در عین تربیت انسانهایی مجاهد و خالص ، بتواند بر سایر شئون رشد و تعالی آنها نیز تأثیرگذاری شایسته و در خور داشته باشد.

 

۵- تربیت کلامی

مقدمه: علم کلام علم اعتقادات و دفاع از آنهاست. در واقع یک متکلم می کوشد با استفاده از دو ابزار عقل و نَقل از اعتقادات دینی مذهبی خود دفاع کند . تفاوت فیلسوف و متکلم آن است که هدف فیلسوف ، اندیشیدن آزاد و صرف نظر از هر نوع نتیجه ای است. در حالی که متکلم اولاً علاوه بر ابزار عقل ، از نَقل (متون دینی مثل قرآن و حدیث) نیز بهره می برد و ثانیاً هدف نهایی متکلم (بر خلاف فیلسوف) مشخص است: آن هم اثبات عقیدۀ خود . به دلیل منازعات فراوان اعتقادی از سَدۀ دوم به بعد ، این خلق و خوی کلامی و احتجاجی ، تبدیل به خلق عمومی مسلمان و سَبک زندگی اجتماعی ایشان گردیده است.

تعریف

گونه ای از تربیت دینی است که با تأکید بر دفاع عقلی و نقلی از اعتقادات دینی در میان مسلمانان و مسیحیان کاتولیک شکل گرفته.

از محاسن این گونۀ تربیتی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- تقویت قوای فکری-استدلالی و تربیت انسانهایی متفکر و اندیشمند

۲- تقویت مهارتهایی چون فن بیان ، خطابه ، احتجاج و …

۳- تربیت انسان هایی با غیرت دینی که به دفاع از کیان دین و مذهب قیام کنند.

از نقاط قابل تأمل در این نوع تربیت نیز می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- بدلیل فضای احتجاجی و رد سخنان مخالف ، نوعاً افرادی که تحت تاثیر این سبک از تربیت دینی هستند ، کمتر می شنوند و بیشتر سخن می گویند.

۲- فضای عمومی ذهنی اینگونه افراد جدل ، بحث و نزاع است . پس کمتر به مدارای مذهبی و همزیستی مسالمت آمیز فرا مذهبی می اندیشند.

۳- تمرکز بر این خلق و خو موجب می گردد تعاملات اجتماعی اینگونه افراد حتی با کسانی که از نظر اعتقادی با ایشان هم سو هم هستند ، توأم با نزاع و جدل باشد

۴- در تربیت کلامی سعی در اقناع فکری و استدلالی می باشد در حالی که اندیشۀ دینی می بایستی به ایمان و باور قلبی و نهایتاً رفتار دینی منجر شود.

 

۶- تربیت عرفانی

ممکن است شما نیز با توجه به فرقه های انحرافی فراوانی که در حوزۀ عرفان در امت اسلام نشو و نما کرده اند ، از واژۀ تربیت عرفانی کمی نگران شوید. اما نگران نباشید. ما منظور خود را از تربیت عرفانی به زودی برای شما روشن خواهیم نمود.

شاخصه های اصلی تربیت عرفانی:

۱- عرفان ، بر خلاف بسیاری از علوم اسلامی ، علم عمل گراست . البته نه بدین معنا که مانند برخی فِرَق اسلامی مبتنی بر عمل قبل از علم باشد ، بلکه منظور ما از تربیت عرفانی ، تربیتی است که علم و عمل همزاد یکدیگر در متربی نشو و نما کرده و او را رشد می دهند.

۲- متربی تربیت عرفانی با یک نگاه توحیدی رشد یافته ، عالم را مظهر و محضر خدا می داند و همۀ اشیاء و پدیده ها را نشانه هایی از او می شمارد.

۳- متر بی تربیت عرفانی اهل مراقبت و مجاهدت است. لذا مدام در تکاپوی تحصیل رضایت معبود است.

۴- و نهایتاً این که متربی تربیت عرفانی عاشق خداست. (وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏) او مبنای اعمالش نه ترس است و نه طمع و نه عادت و نه فرهنگ اجتماعی و نه هیچ چیز دیگر ، او فقط خدا را می بیند و بس. لذا مبنای همۀ اعمال دینیش عشق الهی است.

او مصرف گرا و خود دوست نیست . کم مصرف و پر فائده است.

دلبستۀ چیزی نیست ، عالم را طفیلی او می بیند پس از کسی نمی ترسد. او در همه حال در حرکت و تکاپوست.

اما آیا می توان به تربیت عرفانی صِرف تکیه کرد؟ مدل آنچه عُرَفای مارک دار در طول تاریخ ارائه نموده اند؟

جواب:

۱- اول آن که عرفان طریقی وسیع و جاده ای پر رهزن است. از صوفیه گرفته تا عرفان های نوظهور امروزی همه مدعی وصال به حقیقت و چشیدن طعم عشق الهی هستند اما اکثریت ایشان با مبنای ما که قرآن و سنت قطعی ائمه ع است ، همخوانی ندارند. چنانچه روایات نقد تصوف در کتب شیعه بسیار فراوان است.

۲- دوم آن که جادۀ عرفان جاده ای غبارآلود است. و لغزش های این جاده برای سالک بالغ نیز پر خطر است ، چه رسد به این که بخواهیم کودک و خردسال را به این وادی نا ایمن وارد سازیم.

۳- قرآن کریم علاوه بر آن که ما را دعوت به حیات عرفانی می کند ، به تفکر نیز فرا می خواند (تربیت فلسفی و کلامی و…) ، به شریعت نیز الزام می نماید (تربیت فقهی) ، به مجاهدت در راه خدا برای اعتلای کلمۀ حق و تشکیل حکومت صالحان نیز تشویق می کند (تربیت بسیجی و انقلابی) و نهایتاً این که آدرس خانۀ امام معصوم را نیز می دهد (تربیت روایی ، هیاتی و…)

بنا بر این ضمن آن که به نظر می رسد با توجه به رشد روز افزون گرایش به مادیات و مادیگری در جامعۀ ما ، نیاز به بازگشت به تربیت عرفانی دوران دفاع مقدس بیش از پیش احساس می شود ، لکن باید پذیرفت که با توجه به کثرت بیراه های این طریق و تشتت آراء عرفا با یکدیگر و عدم مطابقت کامل شیوه های ایشان با قرآن و سیرۀ عملی اهل بیت ع ، این گونۀ تربیتی نیز نمی تواند یک نظام کامل تعلیم و تربیت دینی باشد، بلکه باید تلاش کرد ضمن دقت و توجه به جایگاه عرفان در نظام کلی تربیت دینی ، جایگاه سیر و سلوک ، مراقبت ، مجاهدت و خلاصه در یک کلمه «عشق الهی» را در فرهنگ تربیتی کودکان نهادینه کرد.

اگر بخواهیم ما به ازاء امروزی عرفان عملی مورد نظر شریعت را تبیین نماییم ، می توانیم به فرهنگ عارفانۀ شهدای جنگ تحمیلی خودمان اشاره کنیم که بهترین مثال ها و نمادها برای تربیت عرفانی هستند.

از مشخصه های این گونۀ تربیت عرفانی می توان به توحید محوری ، خدا باوری ، عدم تعلق و دلبستگی دنیوی و . . . اشاره نمود.

 

۷- تربیت اخلاقی

از غفلت های ما در تربیت دینی ، کم توجهی به فضائل اخلاقی است. در بعضی از گونه های تربیت دینی و محیط های متدینین ، گاه می بینیم به راحتی بعضی خلقیات نا صحیح یا توجیه شده یا در قبال آن تسامح می شود . علت آن نیز تربیت دینی منهای اخلاقیات است. ممکن است بپرسید مگر می شود متدینین به دینی که این همه به اخلاقیات عنایت دارد ، این همه به این موضوع بی توجه باشند؟

جواب ساده است. متاسفانه این بی توجهی دو سویه بوده است . گویی این توافقی است مشترک میان معلمین و متعلمین دینی . که البته توسط نهادهای رسمی اجتماعی نیز این توافق محترم شمرده شده و بعضاً به آن احترام گذاشته شده است.

به عنوان مثال وقتی به گروه های تکفیری توجه می کنیم ، می بینیم علمایشان به راحتی فتاوای خلاف اخلاق و انسانیت را با انواع و اقسام توجیهات دینی و اعتقادی صادر می کنند (مشاهدۀ لینک: فتاوای غیر اخلاقی تکفیری ها و پیروانشان نیز خود را در معرض این تحمیق عمومی قرار می دهند و از آن استقبال هم می کنند.

دعوت به خشونت ، فتاوای عجیب جنسی ، فتاوای جواز محدود خمر و میسر ، فتاوای تکفیر و قتل مسلمین بی گناه و… همه و همه نمونه هایی بَیّن از این نوع تربیت دینی است.

لکن واقعیت آن است که نمی توان این نوع تربیت را منحصر به وهابیت و سلفیون دانست . بلکه همۀ فرق اسلامی و بلکه همۀ ادیان ، در یک سطحی و لو خیلی کمتر این نوع نگرش غیر اخلاقی را به دین خداوند دارند.

آسان گیری ما متدینین به بعضی گناهان زبانی مانند دروغ ، فحاشی و خشونت کلامی ، غیبت ، تهمت ، طعن و زخم زبان و… ، یا بی توجهی به مراعات الناس ، بی توجهی به مشکلات یکدیگر.

 

۸- تربیت مسجدی

 

۹- مدل های تربیتی مراکز آموزش قرآن

 

۱۰- تربیت قرآنی