به قلم دکتر رسول محمدزاده
اصل اول : دعوت مراتب دارد و بر امر و نهی مقدم است.
قرآن مدل انبیاء در دعوت مردم به دین حق را مطابق مراتب زیر طبقه بندی و مرحله مرحله نموده است. ما نیز هر نوع تربیت و تعلیم دین با هر نوع مخاطب اعم از دانش آموز یا … را بخواهیم سامان دهیم ، اگر بخواهیم شیوۀ قرآنی و پیامبرانه ای را اتخاذ کنیم ، بهتر است از مدل و مراحل زیر بهره گیری کنیم و اِلا ممکن است خودسری ما در این خصوص منجر به تفسیر به رأی در شوۀ تعلیم دین شود :
مرحله اول : ابلاغ
انبیا در وهلۀ اول موظف بودند پیام خداوند را به مردم برسانند . چنانچه خداوند نیز اولین وظیفۀ پیامبر (ص) را تلاوت آیات قرآن بر مردم می داند. لذا ما نیز در دعوت فرزندانمان به نماز ، ابتدا می بایستی آنها را با نماز آشنا نمائیم. صرفنظر از این که امر و نهیی در کار باشد. این مرحله صرفاً جنبۀ اِخباری و اطلاع رسانی دارد.
- فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبینُ (مائده ۹۲)
- پس بدانید که تنها وظیفۀ (اصلی ترین وظیفه) پیامبرمان ابلاغ روشن و واضح پیام الهی به مردم است. (و سایر وظائف ، فرع بر این اصلی ترین رسالت است.)
تبلیغ پیام الهی در خصوص نماز می تواند شامل موضوعاتی مانند زیر شود:
- خداوند خالق و مدبر ما و جهان است.
- او به همه موجودات وظابفی داده است.
- او جهان را به خاطر لف خود آفریده تا همه موجودات از لطف او بهره ببرند.
- بر خلاف اکثر موجودات ، بهره گیری از لطف خداوند در انسان (بدلیل امتیازات ویژه اش) اختیاری است.
- مسیر رشد و این بهره گیری ، «عبودیت و بندگی» است.
- اولین ، اصلی ترین و پیش برنده ترین راه عبودیت «نماز» است.
این می شود یک مدل عمومی برای ابلاغ نماز به بچه ها. حال می شود مدل های دیگری مشابه همین مدل با استفاده از آیات و روایات طراحی نمود.
پس از طراحی مدل ، می رسیم به شیوۀ ابلاغ و طرح درس نویسی . که این نیز خود کار به سزا و بسیار مهمی است. طرح درسهای ما در مقطع ابتدایی برای ابلاغ خوب و عمیق موضوع نماز ، می تواند شامل موارد زیر باشد:
- آیات و روایات
- داستان و خاطره
- شعر و قصه
- بازی و سرگرمی
- کار و پروژه
- و…
بسیاری از اوقات مشکل ما در همین مرحلۀ اول است. یعنی ابلاغ ناقص یا نادرست یا نا زیبا ی پیام الهی. زمانی که می بینید کتابهای درسی بچه های ما مطلب قابل توجهی در خصوص نماز ندارند ، زمانی که می بینید معلمان ما دقیقاً نمی دانند چطور برای نماز بچه ها برنامه ریزی کنند ، زمانی که می بینید ما حتی یک فیلم سینمایی یا سریال یا انیمیشن جذاب در خصوص نماز نداریم و… همه و همه بدین معناست که ما در تبلیغ صحیح ، روشن و زیبای نماز به بچه ها مشکل اساسی داریم.
مرحله دوم : تعلیم
بعد از آن که پیام الهی را به خوبی به متربی رسانیدم ، به سوالاتش پاسخ دادیم و او به خوبی اقناع شد ، حال نوبت آموزش است. در قرآن کریم و سیرۀ نبوی نیز همین مراحل اجرا گردیده است. یعنی ابتداءً آیات امر به نماز بوده است ، مانند :
- اقیموا الصلاه – اَقِمِ الصلاه – و…
سپس مردم به پیامبر (ص) مراجعه نموده و از روش نماز خواندن سوال کرده اند و پیامبر ص نیز شیوۀ نماز را به ایشان آموزش داده اند. بدین صورت که به ایشان فرمودند :
- صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی.
- شما هم همان طور که من نماز می خوانم بخوانید.
و سپس مقابل چشم آنها نماز خوانده و اذکار آنرا می فرمدند و آنها نیز از حضرت می آموختند و نماز می خواندند. بنابراین مرحلۀ بعد از تبلیغ ، تعلیم است. یعنی وقتی مردم دانستند نماز چیست و چرا باید نماز بخوانند ، پیامبر ص نیز اقدام به تعلیم نماز نمودند.
بخشی از نکاتی که ما در مرحله تعلیم باید دقت کنیم ، عبارتند از:
- آموزش نماز می بایستی مرتبه مرتبه باشد. یعنی از اجزاء یک نماز دو رکعتی بدون مستحبات آغاز شود و کم کم توسعه پیدا کند.
- آغاز مرحله تعلیم با حمد و سوره می باشد. و سپس به آرامی جزء جزء دیگر نماز را به صورت مرحله مرحله آموزش دهیم
- پیش از آنکه در مرحله تبلیغ ، عطش یادگیری نماز را در کودک ایجاد نکردیم ، به سراغ مرحله تعلیم نرویم.
- به هیچ وجه در جزئیات سخت گیری نکنیم. بیان جزئیات احکام و فروع آنها ، ممکن است موجب ایجاد یا ظهور بیماری خطرناک وسواس در کودک شود.
- آموزش بهتر است گروهی باشد تا جو گروه برای تک تک اعضاء پیش برنده شود و پرسش بهتر است فرد به فرد باشد تا مطمئن شویم همه آموخته اند.
- و… .
مرحله سوم : دعوت
در مرحلۀ سوم ، پس از آن که در مرحله تبلیغ ، متربی دانست خداوند به چه دلیل به نماز امر نموده است ، و در مرحلۀ تعلیم نیز به خوبی نماز را آموخت ، حال به مرحلۀ دعوت می رسیم. در مرحله دعوت ، همان طور که از اسمش پیداست ، هیچ امر و نهی و اجباری در کار نیست. بلکه یک جور پیشنهاد است. حال این پیشنهاد :
- می تواند صرفاً فراهم کردن شرایط نماز باشد ،
- می تواند کمی فراتر رود و دعوت بیکلام باشد (کونوا دُعاه الناس بغیر اَلسنتکم)
- می تواند دعوت زبانی غیر مستقیم باشد
- و نهایتاً می تواند دعوت زبانی مستقیم باشد.
ولی به هر حال دعوت ، دعوت است. چیزی شبیه «بفرما زدن» خودمان ! دستور نیست ، اجبار و اکراه ندارد. باید دقت کنیم که قرآن صراحتاً دعوت را مقدمۀ امر به معروف و نهی از منکر می داند:
- وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران ۱۰۴)
- و باید از میان شما، گروهى، [مردم را] (ابتداءً) به نیکى دعوت کنند و (سپس) امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان همان رستگارانند. (۱۰۴)
چنانچه در آیه می بینیم ، دعوت به خیر مقدم بر امر به معروف و نهی از منکر است. بنا بر این ما نمی توانیم و بلکه حق نداریم پیش از آنکه ابلاغ درستی نکرده ایم ، آموزش مان صحیح و به جا نبوده است ، و مردم را به خوبی دعوت نکرده ایم و… به سراغ امر و نهی مستقیم و مراتب آن برویم.
وقتی بیشتر مدارس یا نمازخانه خوبی ندارند و یا فضا و ظاهرش مناسب نیست ، زمانی که درب مساجد ما در شبانه روز ۲ تا ۳ ساعت باز است ، زمانی که محیط های اجتماعی مومنین جذابیت های چندانی برای بچه ها ندارد ، زمانی که در برنامه های مذهبی مساجد و هیئات ، تقریباً هیچ برنامۀ مجزایی برای بچه ها نداریم ، رسانه های ما جز پخش اذان وسط مسابقۀ فوتبال !! شیوۀ ای برای دعوت به نماز ندارند و… ، همگی اینها به معنای آن است که ما دعوت کنندگان خوبی به نماز نبوده ایم .
مرحله چهارم : موعظۀ حسنه
اکثر متربیان با سه مرحلۀ قبل به نماز جذب و دعوت می شوند و اقلیتی باقی می مانند که نیاز به موعظۀ خصوصی یا نیمۀ خصوصی دارند. اینها کسانی هستند که به دلائلی ، ابلاغ و دعوت عمومی کار را برایشان تمام نکرده است. لذا باید مجدداً با رویکردی دیگر و کمی خصوصی تر ، ویژه تر و با توجه به شرایط فردیِ او موعظه اش نمود. ضمناً قرآن کریم ، موعظه را فقط برای دلهای آماده سودمند می داند.
- ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ (۱۲۵)
- با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوهاى] که نیکوتر است مجادله نماى. در حقیقت، پروردگار تو به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر، و او به [حال] راهیافتگان [نیز] داناتر است. (۱۲۵)
جالب اینجاست که قرآن دستور به «موعظه حسنه» می کند. بدیهی استت که بر اساس آیه ، مفهوم مخالفی نیز به نام «موعظه سیئه یا موعظه قبیحه» و امثال آن نیز وجود دارد که تلویحاً آیه ما را از آن بر حذر می دارد. در واقع محتوا یا شکل موعظه اگر برای مخاطب هدایت آور و اثر بخش نباشد ، می توان ادعا نمود که «موعظه سیئه یا موعظه قبیحه» است.
نکاتی مهم درباره موعظه حسنه (موثر) :
- مهمترین رکن موعظه ، شفقت است. این که متربی یا مخاطب عمیقاً به این باور برسد که مربی ، فقط و فقط دلسوزانه و خیرخواهانه او را موعظه می نماید.
- باید دعوت الی سبیل رب باشد. (نه دعوت به سلیقه شخصی یا حزبی یا نژادی یا قبیله ای یا اقلیمی)
- موعظه خصوصی تر و ویژه تر از دعوت است. شاید بتوانیم دعوت و مراحل قبل از آن را به کارهای بهداشتی و موعظه و بعد از آن را به کارهای درمانی تشبیه کنیم . بنابراین علاوه بر آنکه در دعوت ، باید مخاطب شناسی عمومی دقیقی داشته باشیم تا دعوتمان اثربخش شود، در موعظه باید به مراتب اطلاعات بیشتری از مخاطب خاص مان و مشکلات شخصی یا فردی او بدانیم تا بتوانیم موعظۀ سودمندی داشته باشیم. بنابراین در موعظه لزوماً متکلم وحده نبوده و می توان بصورت تعامل دوطرفه با متربی صحبت نمود.
- موعظه بیشتر بار عاطفی دارد و جَدَل و احتجاج ، بار علمی و استدلالی . هر چند در هر دو شیوه باید هم عقل مخاطب را به کار گرفت و هم عاطفه.
- در موعظه استفاده از خاطرات ، داستانها و حکایات ، آیات و روایات و… بسیار سودمند است.
- به هر میزان دست ما از حیث روش و محتوا باز باشد ، در کارمان تنوع بیشتری خواهیم داشت و به موفقیت بیشتری می رسیم.
- در موعظه تدریج بسیار لازم و تکرار ملامت آور بسیار خطرناک است. به همین دلیل موعظه کننده اولاً فقط زمانی باید اقدام نماید که حتماً لااقل ۵۰ % احتمال اثر گذاری و لو ناچیز را پیش بینی می کند و ثانیاً تلاش نماید با کمترین دفعات به نتیجه مطلوب برسد تا برای مخاطب خسته کننده نشود ، ثالثاً مطالب را خرد نموده و در وعده های مناسب به مخاطب بدهد.
- موعظه نباید طوری باشد که مخاطب نسبت به آن گارد بگیرد. بنابراین اولاً موعظه کننده بایستی خود را در کنار مخاطب قرار دهد نه در مقابل یا بالاتر از او ، ثانیاً بیشتر تأیید کننده مخاطب باشد تا توبیخ کننده . زیرا اگر مخاطب احساس کند موعظه ناظر به خطای اوست ، در لاک دفاعی رفته و در طول موعظه تماماً به دنبال دفاع از خود بوده و عملاً وعظ سودمند نخواهد شد.
مرحله پنجم : امر به معروف
امر به معروفی مانند نماز ، زمانی جایز است که
- یا برنامه های قبلی ما در دعوت متربی به نماز تا کنون افاقه نداشته
- و یا سن متربی به سن فقهی تکلیف رسیده است.
در این صورت بر اساس قرآن کریم ، ما موظف به امر به نماز و پافشاری بر آن هستیم.
- وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها (طه ۱۳۲)
- خانواده ات را به نماز امر کن و بر آن پافشاری و اصرار نیز داشته باش
متاسفانه سختگیری ها ، فشارها و برخورردهای تند بعضی از متدینین نسل های قبل از ما با فرزندانشان در خصوص مساله نماز موجب گردیده است که نسل امروز ما از ترس ایجاد زدگی ، به یک تساهل و اباحه گری ای در این خصوص دچار شود. و حال آن که گریز زیاد از حد از مرزهای افراط ، ما را به مرزهای تفریط نزدیک می کند. بلکه «خیر الامور اوسطها» . نه چندان سخت گیری که گریز آفرین باشد و نه چندان آسان گیری که رهاشدگی و سهو الصلاه شدن در پی داشته باشد.
مرحله ششم : نهی از منکر
اصل دوم : دعوت اختیاری است نه اجباری و با اکراه
پایان
این مقاله در حال تکمیل است
اختیاری بودن
- کودک باید احساس انتخاب کردن و آزادی کند.
- ایمان جبری ارزشی ندارد. افانت تکره الناس – لا اراه…
- ما وظیفه بردن زوری به بهشت را نداریم ولی موظف به ابلاغ کامل و حذف عوامل منفی محیطی هستیم.
- نه تهدید و نه تطمیع
- اگر در کودکی این دو نباشد و فقط احساس خوب دینی به بچه منتقل کنیم، وقتی بزرگ شد، تفکر انتزاعی پیدا خواهد کرد.
- ولی اگر در کودکی تطمیع و تهدید کنیم، دین خالص نخواهد یافت: دین موروثی تقلیدی، ریاکارانه،
- امام خمینی وقتی شنیدند دامادشان بچه ها را صبح به زور از خواب بیدار می کند، نامه زدند: چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن.
- راهکارها:
- خود والدین خالصانه و صادقانه معتقد باشند.
- بچه را از کودکی با محیطهای دینی توأم با اخلاق و انسانیت و… آشنا و مأنوس و متصل کنند.
- نسبت به موضوع حساسیت نشان دهند.
- ضمیر نا خودآگاه: ذهن ناهوشیار.
- مثلاً عواطف و احساسات کاملاً ناخودآگاه هستند.
- تجربیات طبیعی انسان می شود بخشی از ضمیر ناخودآگاه
- اتفاقات طبیعی زندگی (زمانی که ما نمی خواهیم بچه ها را تربیت کنیم، دقیقاً همان موقع تربیت می شوند.)
- ایجاد خاطره های خوب از نماز
- صدای اذان و قرآن ملایم در نماز صبح ها
- بچه متأثر از رفتار عملی ماست به علاوه محیط. الان محیط جالب نیست. پس متاثر از رفتار ماست ضربدر مثلا n %
- شاکله و ذات انسان نیز.
- محبت و عشق به کودک
- مربی و روحانی و والدین باید محبوب بچه باشند تا حرفشان اثر بگذارد.
- تکریم شخصیت و احترام به کودک.
- با بچه کاملاً مثل بزرگ ها رفتار کنیم
- من را هم دعا کنید
- خداوند نماز شما را توجه می کند.
- در مراسم ها اصلاً آنها محلی از اعراب ندارند. آنها را کوچک می کنیم.
- توجه به سن و اقتضائات سنی کودک – زبان کودک
- محدود کردن توقع از کودکان به ظرفیت و توانایی هایشان
- مثلاً روایت داریم:
- وقتی بچّه به سنّ سه سالگی میرسد، باید کلمه لا اله الا الله را هفت بار تکرار کند؛
- همچنین در سنّ سه سال و هفت ماه و بیست روزگی باید هفت بار محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بگوید
- به سنّ چهار سالگی که میرسد، هفت بار بگوید صلی الله علیه و آل محمّد
- والدین باید در سنّ پنج سالگی دست راست و چپش را به او یاد بدهند و این زمینه را فراهم کنند که رو به قبله سجده کند.
- آنها باید در شش سالگی رکوع و سجده را به او یاد بدهند و وقتی به هفت سالگی رسید، به او بگویند که هر مقداری از وضو را که میداند بگیرد و هر مقدار از نماز را هم که میتواند، بخواند؛
- در نهایت در نه سالگی نماز را به صورت کامل به او بیاموزند.
- سخن گفتن با ادبیات کودکانه : شعر و قصه و… در زمان خودش (از ۵-۶ سالگی شروع می شه.)
- اختیاری بودن در عین دغدغه بودن و تأکید
- کودک در عین حالی که متوجه است والدینش به نماز او بسیار حساسند و خوشحال می شوند
- احساس جبر و خفقان نکند.
- بلکه احساس کند یک کار ارزشی انجام داده است.
- تنوع در روشهای دعوت و امر به نماز
- تک روش همیشه محکوم به شکست است. حوصله بچه را سر می برد.
- فقط گفتن این که پاشو نمازتو بخون.
- بچه را ببری مسجد.
- دوست مسجدی برایش پیدا کنی.
- برایش جانماز و… بخری
- به او هدیه بدهی
- به مدرسه اش سفارش کنی
- عهد ببندی با او و او هم عهد ببندد
- او را متوجه خداوند و نعمت هایش کنی.
- خاطره تعریف کنی
- فیلم و سریال (های ماه رمضان) : بعضاً
- اعتدال و میانه روی
- نه بی خیال باشیم و کم توجه (هنوز تکلیف نشده) و نه استرس مان را به صورت غر زدن تهدید کردن، تکرار ملالت آور و… به بچه منتقل کنیم
- نه کمتر از ۶-۷ یال شروع کنیم و نه دیرتر از ۱۰ سال
- «ان هذا الدین متین فأوغلوا فیه برفق و لا تکرهوا عباده الله الی عباد الله فتکونوا کالداکب المنبت الذی لاسفراً قطع ولاظهراً ابقی»
- «و کذالک جعلناکم امه وسطاً
- «سیرته القصد»
- اعتزاض پیامبر به رهبانیت و…
- امام حسن ـ علیه السلام ـ به من فرمودند: هنگامی که پدرم در حال احتضار بودند، شروع به وصیت کردند و فرمودند: در عبادت میانه رو باش، و آن چه را که همیشه می توانی انجام دهی و در توان تو است، انجام ده
- آسان گیری
- به کم قانع شوید. مهم شروع کردن آن «کم» است.
- معاذ را پیامبر به یمن فرستاد با ۴ دستور: یا معاذ! بشُّر و لا تَقنُط، یَسّر و لا تُعَسّر – و لا تُکرهوا عباد الله الی عبادتِ الله.
- شهید صدر اول نماز صبح و مغرب و عشا را به اون مسیحی یاد داد.
- هم دین آسان است و هم باید آنرا آسان هم نشان داد و معرفی کرد.
- یک سی سوال کرد آیا فلان کار اشکال دارد؟ پیامبر: ۳ بار فرمودند نه. ای مردم دین خدا آسان است آسان است آسان است.
- دستور پیامبر به مبلغان دین شان:
- مژده دهید، نترسانید، آسان بگیرید و سخت نگیرید.
- انس بن مالک: نماز پیامبر از همه کاملتر و کوتاه تر بود.
- معاذ بن جبل نماز را آنقدر طولانی کرد که پیرمردی تاب نیاورد و فرار کرد و با اسب رفت. پیامبر ناراحت شدند و معاذ را خواستند: یا معاذ! ایاک اَن تکون قتانا (مردم را فراری بدهی.)
- در زمینه کودک خیلی جدی تر است.
- حتی در روایات داریم نماز را بخاطر بچه ها که آنجا ایستاده اند، کوتاه کنید.
- امام سجاد کودکان را وا می داشت جمع الصلاتین کنند. ضمناً آنها را از دین به چیز دیگری امر نمی کرد. (مستدرک)
- تک روش همیشه محکوم به شکست است. حوصله بچه را سر می برد.
- تظاهر خوب است: من تحلم حلُم
- تظاهر خودمان به دین خوب است. برای او آموزش است.
- مثلاً معلمی که می گوید: من نماز قضام باید خوانده شود.
- فرصت دادن نمایش و تظاهر بچه خوب است.
- تظاهر خودمان به دین خوب است. برای او آموزش است.
- تدریجی بودن از نظر طول زمان
- اولاً نماز خوان شدن بچه ها از نماز شروع نمی شود. بلکه از ذکر لا اله الا الله گفتن شروع میشه.
- دوماً آرام آرام با توجه به سن بچه، مراحل را زیاد تر می کنیم.
- ایده آل:
- انتظار داریم
- ۷ سالگی اداهایی را شروع کند.
- ۸-۹ سالگی نماز را یاد بگیرد.
- از ۱۰ سالگی به اکثر نمازها ملتزم باشد
- از ۱۲ سالگی مانند یک انسان بالغ عمل کند
- تکرار و مداومت از نظر استقامت در تاکید و صبر در این فرایند بلند مدت
- چند وقت یک دفعه کودک شُل می شود. باید دوباره یک موج جدید ایجاد کرد.
- تکرار نباید ملالت آور باشد. یعنی بخاطر تنوع و بعضاً زیرپوستی بودن متربی از آن خسته نمی شود.
- لایثبت الایمان الا بالعمل
- حتی عمل ریائی به مرور در فرد تثبیت می شود. و البته می توان بعد از آن نیت را اصلاح و تغییر داد.
- مثلاً تشویق های مادی
- پیامبر یک بار تکبیر گفتند، امام حسین ع نتوانس، بار دیگر تا بار هفتم توانست و پیامبر نماز را شروع کردند.
- باید سعی کنیم اقتضائات، محبوب ها و اذیت های بچه را درک کنیم و از همان ناحیه وارد شویم.
- زیبا خواندن نماز والدین
- انتظار داریم
- رفع عوامل جذاب دیگر
- باید با سیاست باشه که بچه احساس نکنه دین و نماز مقابل منافع و راحتی اوست.
- گاهی اوقات رسانه و اسباب بازی مانع آن می شود که برود سراغ نماز.
- تجاهل و تغافل از خطای بچه ها
- به رخ نکشیم
- آبروداری کنیم و…
- فطری بودن
- توجه به اقتضائات کودکانه و احترام به علائق کودک و بهره گیری از آنها
- رعایت حال اضعف مأمومین. کوتاه و زیبا و توام با یک خاطره خوب
- مفهوم دینی مورد نظرمان را در راستای اون چیزی که بچه بهش علاقه داره بریزیم.
- قرار ندادن نماز مقابل خواسته های کودک (تماشای تلویزیون – بازی)